ادامه مطلب صلابت امام کاظم علیه السلام1
1- امام کاظم علیه السلام و قیام فخ
قیام و نهضت فخ که در نتیجه ستم بسیار دستگاه خلافتبهعلویان و شیعیان رخ داد. با روش پیشواى هفتم بىارتباط نبود; زیرا آن حضرت نه تنها از آغاز تا تشکیل نهضت از آن اطلاع داشتبلکه با رهبر آن(حسین شهید فخ)نیز در تماس و ارتباط بود. امامهنگامى که احساس کرد حسین در تصمیم خود براى مبارزه با دستگاهستم پیشه استوار است، به او فرمود: «گرچه شهید خواهى شد ولىباز درجهاد و پیکار کوشا باش. این گروه(عباسیان)مردمى پلید وبدکارند که اظهار ایمان مىکنند ولى در باطن ایمان و اعتقادىندارند. من دراین راه پاداش شما را از خداى بزرگ مىخواهم.» (1)
هادى عباسى که مىدانست قیام فخ بدون مشورت و چراغ سبز امامکاظم علیه السلام صورت نگرفته است، امام را به قتل تهدید کرد و گفت: بهخدا سوگند، حسین به دستور موسى بن جعفر بر ضد من قیام و از اوپیروى کرده; زیرا پیشواى این خاندان، کسى جز موسى بن جعفرنیست. خدا مرابکشد، اگر او را زنده بگذارم (2)
2- صلابت در اجراى حدود
یکى از ویژگیهاى مهم حکومت اسلامى، اجراى حدود بدون هیچ ملاحظهو مسامحه است. اگر در نظامى حدود براى توده مردم که دستشانبه جایى نمىرسد. به شدیدترینوجه جارى شود ولى وقتى نوبتبه دانه درشتها مىرسد، هزار و یکحیله براى تخفیف مجازات آنان به کار رود، آن نظام از اسلام دورشده است. امام کاظم علیه السلام در مورد اجراى حدود مىفرماید: منفعتاقامه حد براى خداوند در روى زمین از بارش چهل روز باران بیشتراست. و این که در قرآن آمده است: (یحیى الارض بعد موتها)خداوندزمین مرده را زنده مىکند. منظور زنده کردن به وسیله قطراتباران نیست، بلکه منظور این است که خداوند مردانى را در روىزمین بر مىگزیند تا عدالت را بر پا دارند و با اقامه عدل زمینرا زنده کنند. (3) اسحاق بن عمار مىگوید: از امام موسى بن جعفر علیه السلام در موردچگونگى و کیفیت اجراى حد بر شخص زناکار پرسیدم; فرمود: شدیدترین نوع تازیانه بر او زده شود.
3- ممنوعیتبازى با مقدسات
امام موسى بن جعفر علیه السلام مىفرماید: اگر کسى نزد حاکم فاسقى برودو براى این که دنیایش آباد شود، آیاتى از قرآن را برایشبخواند، به خاطر هر حرفى که از دهانش خارج مىشود، دهبار لعنتمىگردد. (5)
4- عدم سازش بر سر اصول
روزى هارون الرشید به امام موسى بن جعفر(علیه السلام)عرض کرد: مىخواهمفدک را به تو برگردانم. امام فرمود: من فدک را نمىخواهم مگر باحدود آن. هارون گفت: حدود آن رامشخص کن. امام فرمود: اگر حدودشرا بگویم آن را به من نخواهى داد. هارون اصرار کرد و گفت; فدکرا با حدودش به امام خواهد بخشید. امام فرمود: حد اول فدک، عدناست. هارون باشنیدن این جمله درهم کشیده شد. امام فرمود: حددوم آن سمرقند و حد سوم آن آفریقا و حد چهارم آن نواحى دریاىخزر و ارمنستان است. هارون الرشید در حالى که به شدت عصبانىشده بود، گفت: با این حال چیزى براى ما باقى نمىماند. امامفرمود: من از اول گفتم: اگر فدک را بخواهم با حدود آن است و توآن را به ما نخواهى داد. (6) این حدیث نشان مىدهد که قضیه فدک رمز حکومت عدل است و امامبا بیان این مطلب بر حکومتبنىعباس خط بطلان کشید..... این مطلب ادامه دارد